خبرگزاری حوزه | در تاریخ اسلام کمتر کسی را مییابیم که مانند ابوطالب در دفاع از اسلام کوشیده باشد و اگر حمایتهای بیدریغ آن بزرگوار نبود، درخت نوپای اسلام به ثمر نمینشست. ابوطالب، سید بطحاء، پیر قریش، و رئیس مکه و قبله ی قبیله بود. ایشان جمیع فضایل اخلاقی را دارا بودند. همه به او احترام میگذاشتند و شخصیت و مکارم اخلاقش را میستودند.
او از همان کودکی، به سبب نشانههای روشن، به آینده ی پیغمبر اسلام صلیاللّهعلیهوآله پی برده بود و در حفظ و حراست پیامبر از کینه ی دشمنان، سخت میکوشید و در واقع از مؤمنانِ به پیامبر اسلام (صلیاللّهعلیهوآله) قبل از نبوتش بود، حتی در زمانی که پیامبر، کودک شیرخواری در قنداقه بود به وسیله ی او باران طلبید و خشکسالی سرزمین مکه برطرف گردید.
حضرت ابوطالب رسول خدا را از سن هشت سالگی به خانه ی خویش منتقل ساخت و تا سن پنجاه سالگیِ رسول خدا(صلیاللّهعلیهوآله)، لحظه ای از یاری و حمایت او دست برنداشت و او را بر خود و فرزندانش مقدم میداشت. خدمات هیچ کس به اندازه ی خدمات عموی پیامبر(صلیاللّهعلیهوآله )برای دین اسلام سودمند و با ارزش نبوده است. ابوطالب در سختترین حالات پیامبر صلیاللّهعلیهوآله و مسلمین، یعنی در آن سه سال شعب ابیطالب که در محاصره ی دشمن بودند، مانند پروانه، گرد شمع وجود پیامبر(صلیاللّهعلیهوآله )میچرخید و با تمام وجودش در حفظ او میکوشید.هنگامی که همگان، پیامبر(صلیاللّهعلیهوآله ) را تنها گذاشته بودند و خطرهای احتمالی، اسلام و جان پیامبر (صلیاللّهعلیهوآله) را تهدید می کرد با فداکاری و ایثار جان، پیامبر(صلیاللّهعلیهوآله) را چنان یاری دادند که ملائکه و جبرئیل بر آنها مباهات میکردند.
در تاریخ آمده است که کفار قریش بارها به حضرت ابوطالب مراجعه نموده و از او خواستند که جلوی تبلیغات پیامبر اسلام(ص) را که به نظر آنان اهانت به آیین و مقدّسات بت پرستی بود بگیرد. پس از چندین بار تذکر، سرانجام با اخطار و هشدار شدیدتر پیش آمدند؛ به گونهای که جان رسول خدا(ص) و حضرت ابوطالب مورد تهدید جدی قرار میگرفت؛ در چنین موقعیتی ابوطالب با تمام قوا از رسول خدا حمایت میکرد و میگفت: «اذهب یا بن اخی؛ فقل ما احببت فوالله لا اُ سلمک لشیء ابدا؛تو نگران نباش و به دنبال مأموریت الهیات انجام وظیفه کن؛ به خدا سوگند! به هر قیمتی (و لو جان من در خطر باشد) دست از حمایت تو برنمیدارم.»
ابن ابی الحدید می نویسد: «ابوطالب، کسی است که پیامبر خدا را در دوران کودکیاش کفالت نمود و در بزرگیاش او را مورد حمایت قرار داد، و از شرارت کفار قریش جلوگیری کرد؛ وی در این راه انواع سختیها و گرفتاریها را تحمّل نمود، و بلاها را با جان و دل خرید، و در یاری و نصرت پیامبر و تبلیغ آیینش با تمام وجود قیام کرد! آن چنان ایثار نمود که «جبرئیل» در هنگام وفات او بر پیامبر نازل شد و خطاب کرد: دیگر از مکّه خارج شو؛ زیرا، یاور و کمک تو از دنیا رفته است!!»
پس از وفات ابوطالب آن چنان صحنه را بر پیامبر(صلی الله علیه و آله) تنگ کردند که رسول خدا سال وفات «ابوطالب» و حضرت خدیجه(سلام الله علیها) را که مدتی بعد از رهایی از شعب ابی طالب رخ داد، «عام الحزن»، سال غمها و اندوهها نامید.
حضرت ابوطالب، پدر بزرگوار حضرت علی(علیه السلام) یکی از چهره های نامداری است که باعث شده عدّه ای دچار انحراف شناخت و لغزش داوری در مورد ایشان گردیده و شبهه و خدشه ای در ایمان ابوطالب ایجاد نمایند و اتهام شرک را در مورد ایشان روا بدارند؛ این گروه متعصب و مبغض ابوطالب را بی ایمان میدانند، حال آن که به کرات در منابع اصیل اسلامی وارد شده است که هیچ یک از پدران و مادران معصومین(ع) مشرک نبودند؛ چنان که علی(ع) میفرمایند: «سوگند به خدا! که نه پدر و نه اجدادم «عبدالمطلب و هاشم و عبدمناف» هرگز بت رانپرستیدند؛ بلکه آنان به سوی «کعبه» نماز خواندند، و به آیین حضرت ابراهیم(ع) قبل از اسلام عمل میکردند.»
به طور قطع، بر همه ی امت اسلام لازم و واجب است که قدر خاندان ابوطالب را بدانند و خدمات و رنج و مصائب آنان را در یاری پیامبر (صلیاللّهعلیهوآله)، نصرت دین و اعتلای کلمه توحید فراموش ننمایند.
فاطمه فرهادیان، عضو گروه نویسندگی صریر وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان